قثم بن عباسقُثَم بن عباس، بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمَناف بن قُصَیّ، صحابی و پسر عموی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. ۱ - مشخصاتکنیۀ او ابوجعفر بود. [۱]
عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ج۱، ص۶۷۷، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸.
پدرش، عباس، عموی پیامبر و از سران قریش بود و در زمان جاهلیت سالها سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام را بر عهده داشت.مادر قثم، لبابه کبری، دختر حارث بن حَزْن هلالی و خواهر میمونه، همسر رسول اکرم، بود و امّالفضل لقب داشت. او نخستین بانو پس از حضرت خدیجه سلاماللهعلیها بود که در مکه مسلمان شد و همیشه نزد پیامبراکرم محترم بود. امّ الفضل در دوران شیرخوارگی قُثم، افتخار شیر دادن به امام حسن یا امام حسین علیهماالسلام را نیز داشت و از اینرو قثم، برادر رضاعی آنان به شمار میرفت. [۲]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۷، ص۳۶۷.
[۴]
ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۱، چاپ محمد ابراهیم بنا، محمد احمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۰ ـ ۱۳۹۳/۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۳.
[۵]
ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۹۲، چاپ محمد ابراهیم بنا، محمد احمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۰ ـ ۱۳۹۳/۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۳.
[۶]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۷]
یوسف ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۸۱۱، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
قثم در مکه به دنیا آمد. [۸]
یعقوبی، البلدان، ج۲، ص۲۳۷.
تاریخ دقیق تولد وی معلوم نیست، اما با توجه به تاریخ تولد امام حسن و امام حسین (سال دوم و سوم)، احتمالاً در اوایل هجرت پیامبراکرم به دنیا آمده و صدر اسلام را در آغاز طفولیتش درک نموده و هنگام وفات پیامبر هشت سال یا بیشتر داشتهاست. [۹]
ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۴۲۰، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
رسول خدا قثم را دوست داشت و او شبیه پیامبر بود [۱۰]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۶.
[۱۱]
یعقوبی، البلدان، ج۲، ص۱۱۷.
[۱۲]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، حوادث ۴۱ ـ ۶۰ ھ، ص۲۸۷ ـ ۲۸۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
و از جمله کسانی بود که بعد از رحلت پیامبر، در مراسم غسل دادن حضرت، حضور یافت و یکی از افتخارات بزرگ وی این است که آخرین وداع کننده با پیکر مطهر حضرت رسول بود، یعنی آخرین کسی بود که از قبر پیامبر بیرون آمد. [۱۳]
عبدالملک ابنهشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۶۲، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بیتا.
[۱۴]
عبدالملک ابنهشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۶۴، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بیتا.
[۱۵]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۲، ص۳۰۴.
[۱۶]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۱۷]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۵، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
۲ - فعالیت اجتماعیقثم، پس از ابوقتاده انصاری، مدتی از جانب علی علیهالسلام والی مکه و طائف بود و از سال ۳۶ تا هنگامی که آن حضرت به شهادت رسید، همچنان حاکم آنجا بود. اما به روایتی، او فرماندار مدینه شد. [۱۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۴، ص۴۵۵.
[۱۹]
یوسف ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۰۴، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۰]
ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۹۳، چاپ محمد ابراهیم بنا، محمد احمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۰ ـ ۱۳۹۳/۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۳.
در طول دوران فرمانداریش، حضرت با نامه هایی او را از دسیسه های معاویه آگاه می ساخت. [۲۱]
ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۲، ص۵۰۹، چاپ جلالالدین محدث، تهران ۱۳۵۳.
[۲۲]
ا بن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷ ـ ۱۳۸۴.
۲.۱ - در سال ۳۸در سال ۳۸، امام در نامهای، مسئولیت برگزاری حج را بر عهدۀ او گذاشت. [۲۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۱۳۲.
[۲۴]
یعقوبی، البلدان، ج۲، ص۲۱۳.
با دقت در متن این نامه، میتوان به صداقت و مدیریت و عدالت قثم بن عباس پی برد، تا آنجا که امام، ضمن توصیههایی دربارۀ رفتار شایسته با مردم، به وی اجازۀ فتوا و تصرف در بیت المال داده است. [۲۵]
امام علی بن ابیطالب، ج۳، ص۱۲۷ ـ ۱۲۸، امام اول، نهجالبلاغة، نامۀ ۶۷، چاپ محمد عبده، بیروت، بیتا، افست قم ۱۴۱۲/۱۳۷۰.
[۲۶]
ا بن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۸، ص۳۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷ ـ ۱۳۸۴.
۲.۲ - در سال ۳۹در سال ۳۹، که قثم فرماندار مکه بود، معاویه، یزید بن شجره رهاوی را برای ادای مراسم حج و گرفتن بیعت به مکه فرستاد و به او فرمان داد که والی مکه و امیرالحاج علی علیهالسلام (عبیدالله بن عباس و به قولی قثم بن عباس) را برکنار کند، اما امام از این توطئۀ معاویه آگاه شد و سپاهی به فرماندهی مَعقل بن قَیس به سرزمین حجاز گسیل داشت و با فرستادن نامه ای، فرماندارش را در مکه به صبر و استقامت فرمان داد. قُثم مردم مکه را به مقابله با یزید بن شجره فرا خواند، اما کسی وی را یاری نکرد و او، برای حفظ بیت المال و جان خویش، تصمیم به ترک مکه گرفت تا اینکه سپاه امام علی علیهالسلام برسد، اما با نظر ابوسعید خدری، صحابی پیامبر، در شهر ماند و به اتفاق مردم و بزرگان مکه شَیبة بن عثمان عبدری را به عنوان امیرالحاج انتخاب کرد و او همراه مردم در سال ۳۹ مراسم حج را به پایان رساند. معقل بن قیس نیز بعد از پایان مراسم حج، نزدیک مکه رسید و همراه سپاه اسلام به تعقیب یزید بن شجره پرداخت و چند تن از سپاه او را دستگیر کرد و به کوفه برد. [۲۷]
خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۲۸]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۹ ـ ۲۲۱، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۲۹]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۵ ـ ۸۶، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۳۰]
احمد ا بن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۴، ۲۲۰ ـ ۲۲۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۲.۳ - در سال ۵۶در سال ۵۶، سعید بن عثمان بن عفان از سوی معاویه والی خراسان شد [۳۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۳۰۴ ـ ۳۰۵.
[۳۳]
عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ج۱، ص۶۷۸، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸.
و قثم نیز به همراه وی به خراسان رفت و در ماوراءالنهر به جهاد پرداخت و در فتح بخارا و سمرقند شرکت جست. [۳۴]
یعقوبی، البلدان، ج۲، ص۲۳۷.
[۳۵]
محمد ابنحبّان، مشاهیر علماءالامصار، ج۱، ص۲۸، چاپ مرزوق علی ابراهیم، بیروت۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۳۶]
محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج۳، ص۴۴۱ ـ ۴۴۲، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
قثم بن عباس، بعد از فتح سمرقند، برای تعلیم و ترویج احکام اسلام در آن شهر ماند [۳۷]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۸، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
و افزون بر این، خدمات اجتماعی شایانی به مردم آن دیار کرد. وی مصلایی بزرگ در بیرون شهر بر دروازۀ شیخزاده بنیان نهاد و نیز به دستوراو جوی آبی ساختند که با آن محلههای اطراف سبز و آباد شد. [۳۸]
محمد بن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۲۹، ضمن قندیه و سمریه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷.
[۳۹]
محمد بن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۵۱، ضمن قندیه و سمریه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷.
۳ - فضائلقثم نیکوکار و سخاوتمند بود و او را به فضل و پارسایی ستودهاند. گفته شدهاست چون سعید بن عثمان خواست به او هزار سهم دهد، قثم گفت همچون دیگر مسلمانان به یک سهم برای خود و سهمی (یا دو سهم) برای اسبش بسنده میکند. [۴۰]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۷، ص۳۶۷.
[۴۱]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۶، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۴۲]
احمد بن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، ج۱، ص۴۱۲، چاپ دخویه، فرانکفورت ۱۴۱۳.
[۴۳]
یوسف ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۰۴ ـ ۱۳۰۵، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۴ - وفاتقثم بن عباس در سال ۵۷ [۴۴]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، حوادث، ۴۱ ـ ۶۰ ھ، ص۱۶۲، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۴۵]
ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۲۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
در سمرقند یا در جایی به نام شیرین کینت به مرگ طبیعی درگذشت [۴۶]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۶.
[۴۷]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۷، ص۳۶۷.
[۴۸]
حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۷۱، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۵.
[۴۹]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۸، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
برخی محل مرگ او را مرو دانستهاند، [۵۰]
یعقوبی، البلدان، ج۱، ص۲۹۸.
[۵۱]
ابنفقیه، ج۱، ص۶۱۵.
[۵۲]
محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۵۶، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳.
[۵۳]
عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ج۱، ص۶۷۷، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸.
که درست نیست. [۵۴]
ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۲۴، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
بنا بر قولی، وی همراه سعید بن عثمان در جنگ سمرقند شرکت جسته بود و در آنجا به شهادت رسید. [۵۵]
مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۲۷، چاپ لوی پروونسال، قاهره ۱۹۵۳.
[۵۶]
محمد ابنحبیب، کتابالمحبّر، ج۱، ص۱۰۷، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱.
[۵۷]
محمد ابنحبیب، کتابالمحبّر، ج۱، ص۴۵۵، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱.
[۵۸]
احمد بن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، ج۱، ص۴۱۲، چاپ دخویه، فرانکفورت ۱۴۱۳.
همچنین افسانهای شایع بوده که او کشته نشده، بلکه هنگام فرار از دست کافران به درون چاهی رفته و از آن پس غایب شده است. [۵۹]
محمد بن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ج۱، ص۵۲ ـ ۷۷، ضمن قندیه و سمریه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷.
جسد قثم را در قبرستان بنوناحیه سمرقند، نزدیک دروازۀ آهنین، به خاک سپردند. [۶۰]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۸، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
مزار قثم کنار چشمۀ آبی در چند کیلومتری جنوبشرقی سمرقند قرار داشته است و آن چشمه را بدان سبب، آب مشهد یا چشمۀ مشهد خواندهاند. [۶۱]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
در زمان سلطان سنجر سلجوقی (ﺣﻜ :۴۹۰ ـ ۵۵۲)، کنار قبر او مدرسهای بنا کردند که قثمیه نام گرفت. [۶۲]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۸ ـ ۱۹، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
قبر او در سمرقند از دیرباز معروف و زیارتگاه بوده است و مسلمانان آن او را گرامی میدارند و گروهی از علما و رجال و بزرگان در جوار او به خاک سپرده شده اند و اکنون آن مزار باشکوه به نام شاه زنده معروف است. [۶۳]
عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ج۱، ص۶۷۷، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸.
[۶۴]
علی بن ابوبکر هروی، الاشارات الی معرفة الزیارات، ج۱، ص۸۴، چاپ علیعمر، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۶۵]
عزیزالله عطاردی، الغارات و شرح اعلام آن، ج۱، ص۵۳۳، تهران ۱۳۷۳.
ابنبطوطه (متوفی ۷۷۹)، در سفر خود به سمرقند، مقبرۀ قثم را زیارت، و بنای زیبا و باشکوه آن را به تفصیل وصف کرده و تاریخ آن را پیش از عهد مغول دانسته است. [۶۶]
ا بن بطوطه، رحلة ا بن بطوطه، ج۱، ص۳۷.، رباط ۱۴۱۷ .
در ۷۳۵، در زمان ایلخان ابوسعید بهادر، عمارت مزین شد و بنای مسجد شاه زنده به پایان رسید و گویا بعداً امیر تیمور گورکانی (ﺣﻜ: ۷۷۱ ـ ۸۰۷) بناهایی بر آن افزود. [۶۷]
ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، ج۱، ص۱۹، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱.
[۶۸]
محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۲۴۲ ـ ۲۴۳، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳.
۵ - فرزندبنا برمنابع نسبشناسی، از قثم بن عباس فرزند و نسلی باقینماند. [۶۹]
ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۶.
[۷۰]
مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۲۷، چاپ لوی پروونسال، قاهره ۱۹۵۳.
[۷۱]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۴، ص۸۶، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷.
[۷۲]
علی ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، ج۱، ص۱۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
با این حال، در برخی منابع، از پسری از او، به نام خالد، یاد شده است. [۷۳]
یوسف مزّی، تهذیبالکمال، ج۸، ص۱۵۲، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۷۴]
ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۹۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۶ - جزو صحابهبا آنکه برخی قثم را صحابی به شمار نیاورده و گفتهاند از پیامبر اکرم روایت نکرده است، [۷۵]
ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۴۲۰، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
برخی او را در شمار صحابۀ صاحب روایت یاد کردهاند. قثم از ابواسحاق سبیعی روایت کرده است. [۷۶]
یوسف ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۰۴، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۷۷]
عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ج۱، ص۶۷۹ ـ ۶۸۰، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸.
[۷۸]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث ۴۱ ـ ۶۰ھ، ص۲۸۸، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۷۹]
ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۴۲۱، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۷ - مدافع ولایتبراساس روایتی که از قثم نقل شده، وی علی علیهالسلام را نخستین کسی دانسته است که اسلام آورد و از همه بیشتر با پیامبراکرم همراه و ملازم بود و به این دلیل قثم میگفت علی در میراث بردن (یا منزلتش نسبت به پیامبر) از پدرش، عباس بن عبدالمطلب، سزاوارتر بود. [۸۰]
عبدالله ا بن ابیشیبه، المصنف، ج۸، ص۳۴۸، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۸۱]
احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۳۹، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۸۲]
حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۵، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، بیتا.
[۸۳]
ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۹۲، چاپ محمد ابراهیم بنا، محمد احمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۰ ـ ۱۳۹۳/۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۳.
وی یکی از شخصیتهای مهم صدراسلام است که از حریم امامت و ولایت دفاع نمود.۸ - منابع(۱) ا بن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷ ـ ۱۳۸۴. (۲) عبدالله ا بن ابیشیبه، المصنف، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۳) ابناثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶. (۴) ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا، محمد احمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، قاهره ۱۳۹۰ ـ ۱۳۹۳/۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۳. (۵) احمد ا بن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۶) ا بن بطوطه، رحلة ا بن بطوطه، رباط ۱۴۱۷. (۷) محمد ابنحبّان، مشاهیر علماءالامصار، چاپ مرزوق علی ابراهیم، بیروت۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۸) محمد ابنحبیب، کتابالمحبّر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱. (۹) ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۰) ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۱۱) علی ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۱۲) ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت). (۱۳) یوسف ابنعبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۴) عبدالملک ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بیتا. (۱۵) ابوطاهر سمرقندی، سمریّه، چاپ سعید نفیسی و ایرج افشار، تهران ۱۳۳۱. (۱۶) محمد بن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه، ضمن قندیه و سمریه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷. (۱۷) امام علی بن ابیطالب، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ محمد عبده، بیروت، بیتا، افست قم ۱۴۱۲/۱۳۷۰. (۱۸) احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷. (۱۹) احمد بن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان، چاپ دخویه، فرانکفورت ۱۴۱۳. (۲۰) ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، چاپ جلالالدین محدث، تهران ۱۳۵۳. (۲۱) حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۵. (۲۲) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، بیتا. (۲۳) خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۲۴) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۲۵) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۶) طبری، تاریخ (بیروت). (۲۷) عزیزالله عطاردی، الغارات و شرح اعلام آن، تهران ۱۳۷۳. (۲۸) یوسف مزّی، تهذیبالکمال، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲۹) مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پروونسال، قاهره ۱۹۵۳. (۳۰) محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳. (۳۱) احمد بن شعیب نسائی، السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳۲) عمر بن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، چاپ یوسفالهادی، تهران ۱۳۷۸. (۳۳) علی بن ابوبکر هروی، الاشارات الی معرفة الزیارات، چاپ علیعمر، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲. (۳۴) یعقوبی، البلدان. (۳۵) ابنفقیه. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قثم بن عباس»، شماره۷۲۳۸. ردههای این صفحه : درگذشتگان سال 56 (قمری)
|